“شرارت میتواند در سادهترین مکانها، جایی که هیچکس انتظارش را ندارد، پنهان شود. زیرا تاریکی تنها یک مکان نیست، بلکه یک انتخاب است.”
این رمان هیجانانگیز از دین کونتز، نویسنده برجسته ژانر تریلر و وحشت، داستان مادری به نام کریستینا (تینا) ایوانز را روایت میکند که زندگیاش پس از مرگ مرموز پسرش، دنی، در یک اردوی کوهستانی به هم میریزد. در حالی که همه گمان میکنند دنی مرده است، تینا شروع به دریافت پیامهای رمزآلود میکند که او را به این باور میرساند که پسرش هنوز زنده است. در میان این پیامها، عبارت “چشمان تاریکی” خودنمایی میکند. جستجوی تینا او را به سمت کشف یک توطئه هولناک دولتی و سلاحی بیولوژیکی فوقالعاده خطرناک میکشاند. کونتز به شکلی استادانه، اضطراب مادرانه، تعقیب و گریز نفسگیر و وحشت علمی تخیلی را درهم میآمیزد تا روایتی پرتعلیق و غیرقابل پیشبینی خلق کند.
یکی از نکات قوت این کتاب، که آن را از سایر آثار ژانر متمایز میکند، پیشگویی حیرتانگیز و ناخواستهی آن درباره یک بیماری همهگیر جهانی است. اگرچه این کتاب در سال ۱۹۸۱ منتشر شد، اما در بخشی از آن به ایجاد یک سلاح بیولوژیکی در آزمایشگاهی در ووهان چین اشاره شده است که بعدها به نام “ووهان ۴۰۰” شناخته میشود؛ این پیشبینی به شهرت و بحثهای زیادی در مورد این رمان دامن زد. نشریه پابلیشرز ویکلی این اثر را اینگونه ستوده است: “کونتز در اوج فرم خود قرار دارد و موفق شده یک تریلر مافوق طبیعی را با وحشت سازمانی به شکلی ترکیب کند که تا آخرین صفحه تنش را حفظ میکند.” توانایی کونتز در تبدیل ترسهای عمومی به یک داستان شخصی و عمیق، این اثر را به یک کلاسیک در ژانر خود تبدیل کرده است.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.