«روح تابستان» (Summer Ghost) اثری است که از دلِ همکاری میان دو هنرمندِ نوگرا، یعنی «لوندرا» (Loundraw) در مقام کارگردان و «هیروتاکا آداچی» (با نام هنری اوتسوئیچی) به عنوان نویسنده، پدید آمده است. این اثر که در قالب یک انیمهی کوتاه و رمان منتشر شده، بیش از آنکه یک داستان ارواح سنتی باشد، کاوشی فلسفی در مفهوم زندگی، مرگ و چراییِ زنده ماندن در دنیایی است که گاهی تحملش دشوار میشود.
جوهرهی داستان و اتمسفر اثر:
داستان بر محور یک افسانهی شهری میچرخد: روحی به نام «ساتو»، دختر جوانی که گفته میشود تنها زمانی ظاهر میشود که آتشبازی روشن شود. سه نوجوان به نامهای تومویا، آئویی و ریو، که هر کدام به نوعی با مفهوم مرگ دستوپنجه نرم میکنند، تصمیم میگیرند این روح را احضار کنند. اما هدف آنها کنجکاوی نیست؛ هر یک از آنها در جستجوی پاسخی برای خلأهای درونی خود هستند.
-
تومویا: او زیر فشار خردکنندهی انتظارات مادرش برای موفقیت تحصیلی، احساس میکند زندگیاش دیگر متعلق به خودش نیست. او به دنبال راهی برای فرار است.
-
آئویی: دختری که قربانی قلدری در مدرسه شده و احساس میکند در جهان هیچ جایگاهی ندارد. او مرگ را به عنوان یک رهایی میبیند.
-
ریو: او با یک بیماری سخت روبروست و زمان زیادی برای زندگی ندارد؛ بنابراین میخواهد بداند پس از مرگ چه اتفاقی میافتد.
چرا «روح تابستان» اثری متمایز است؟
-
نگاهِ واقعگرایانه به ملال و رنج: هیروتاکا آداچی (اوتسوئیچی) تخصص عجیبی در روایتِ تنهایی انسانها دارد. او در این اثر، رنجِ نوجوانان را نه به عنوان یک درامِ اغراقآمیز، بلکه به عنوان یک واقعیتِ سرد و لمسکردنی به تصویر میکشد.
- تقابلِ نور و تاریکی: آتشبازی در این داستان نمادِ لحظاتِ کوتاه و درخشانِ زندگی است که در دلِ تاریکیِ مطلقِ ابدیت ظاهر میشوند. پیامِ آداچی روشن است: حتی اگر زندگی ناممکن به نظر برسد، همان لحظاتِ کوتاه ارزشِ ماندن را دارند.
-
درکِ مرگ برای ستایشِ زندگی: برخلاف بسیاری از آثار که مرگ را ترسناک جلوه میدهند، در اینجا مرگ به عنوان آینهای عمل میکند که شخصیتها (و مخاطب) را مجبور میکند تا به «ارزشِ نفس کشیدن» فکر کنند. ملاقات با روحِ ساتو، نه یک تجربهی ترسناک، بلکه یک جلسهی روانکاویِ جمعی است.
این اثر (بهویژه رمان و مانگای آن که توسط آداچی بسط یافته) برای کسانی که از آثارِ عمیق و کمی غمآلود لذت میبرند، یک تجربه منحصربهفرد است. «روح تابستان» به ما یادآوری میکند که برای دیدنِ زیباییهای زندگی، گاهی باید از چشمِ کسی به جهان نگریست که دیگر فرصتی برای زندگی کردن ندارد.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.