فقط یک دروغ کوچک بود؛ یک پچپچ معصومانه در حیاط مدرسه. اما در این شهر ساحلیِ آرام، دروغهای کوچک، همیشه به رازهای بزرگ، ازدواجهای متزلزل و در نهایت، یک قتل ختم میشوند.
لیان ماریاتی، استاد بافتن توطئههای ظریف و روانشناسانه، شما را به شهر ساحلی ایدئال و ثروتمند پیمونت میبرد؛ جایی که سه مادر به ظاهر بینقص—مدلین شوخطبع، سلست زیبا اما مرموز، و جین تازهوارد و آسیبدیده— درگیر چالشهای فرزندان و شوهرانشان هستند. داستان از یک درگیری جزئی در مهدکودک آغاز میشود، اما ماریاتی با استادی تمام، لایههای زیرین زندگیهای این زنان را آشکار میکند: خشونت خانگی پنهان، خیانتهای کوچک و دروغهای سفید که هر روز گفته میشوند تا ظاهر خوشبختی حفظ شود. نقطه اوج داستان، جشن جمعآوری کمکهای مالی مدرسه است، جایی که یک تراژدی ناگهانی، همه چیز را برملا میکند.
این رمان یک اثر معمایی صرف نیست؛ بلکه یک تحلیل اجتماعی عمیق از انتظارات غیرواقعی جامعه از زنان، مادران و مفهوم خانواده کامل است. سبک ماریاتی بسیار سریع، هوشمندانه و پر از طنز سیاه است که خواننده را تا آخرین صفحه در تعلیق نگه میدارد. اگر به دنبال رمانی هستید که هم هیجان یک تریلر روانشناختی را داشته باشد و هم به دردهای پنهان زندگی روزمره بپردازد، این کتاب به شما نشان میدهد که گاهی اوقات، خطرناکترین رازها در خانههایی نهفتهاند که بیش از همه درخشان به نظر میرسند.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.