زمین هیچگاه به کسی وفادار نمیماند و تنها چیزی که در پایان جنگها باقی میماند، خاکی است که تمام رویاهای ما را در خود بلعیده است.
داستان در میان شعلههای آتش جنگ داخلی آمریکا و فروپاشی یک تمدن اشرافی روایت میشود، جایی که دختری نازپرورده ناگهان خود را در محاصره فقر، گرسنگی و مرگ میبیند. او برای نجات سرزمین پدریاش و حفظ غرور خود، دست به انتخابهایی میزند که مرزهای اخلاق و سنت را جابجا میکند و در این مسیر، میان عشق به مردی که او را نمیفهمد و کشش به سوی مردی که آینه تمامنمای خود اوست، سرگردان میماند. نویسنده با مهارتی خیرهکننده، زوال یک دوران را به تصویر میکشد که در آن آدمها برای بقا مجبورند قلب خود را به سنگ تبدیل کنند.
این حماسه ماندگار برای هر کسی که به دنبال درک قدرت اراده انسان در برابر ناملایمات روزگار است، یک شاهکار بیبدیل محسوب میشود. مارگارت میچل با سبکی صریح و توصیفاتی زنده، شخصیتی را خلق کرده که با وجود تمام خودخواهیها و تضادها، نماد ایستادگی و امید است. مطالعه این کتاب فراتر از یک عاشقانه کلاسیک، سفری است به اعماق تاریخ و روان انسانهایی که یاد میگیرند چگونه از خاکستر شکستهایشان، هویتی تازه بنا کنند و با اطمینان بگویند که فردا روز دیگری است.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.