سنگ فرش هر خیابان از طلاست

ثروت در حساب‌های بانکی نهفته نیست، بلکه در نگاهی است که فرصت‌ها را در جایی می‌بیند که دیگران تنها ویرانه یا بن‌بست مشاهده می‌کنند. کیم وو چونگ در این کتاب، داستان تبدیل شدن یک پسربچه روزنامه‌فروش به بنیان‌گذار غول صنعتی «دوو» را به مانیفستی برای تمام کسانی تبدیل می‌کند که رویاهای بزرگ در سر دارند.

کتاب «سنگ‌فرش هر خیابان از طلاست» مجموعه‌ای از نامه‌ها و یادداشت‌های کیم وو چونگ به جوانان است. او معتقد است که جهان سرشار از فرصت‌های بی‌شمار است و تنها مانع میان انسان و موفقیت، محدودیتِ رویاها و تنبلیِ ذهن است. این کتاب فراتر از یک خودزندگی‌نامه، یک نقشه‌راه برای سخت‌کوشی، خلاقیت و میهن‌پرستی اقتصادی است که در بستر بحران‌های بزرگِ پس از جنگ کره شکل گرفته است.

آموزه‌های کلیدی و ارکان تفکر کیم وو چونگ:

• رویای بزرگ، تنها دارایی واقعی: نویسنده تاکید می‌کند که رویاها هزینه‌ای ندارند، اما قدرتی دارند که می‌توانند واقعیت را تغییر دهند. او جوانان را تشویق می‌کند که به جای جستجوی امنیت در کارهای کوچک، جسارتِ رویاپردازی در ابعاد جهانی را داشته باشند.

• فلسفه «ساعت ۲۵»: برای کیم وو چونگ، شبانه‌روز ۲۴ ساعت نبود. او معتقد بود برای رسیدن به قله‌های غیرممکن، باید زمانی بیش از دیگران کار کرد و از هر ثانیه برای یادگیری و پیشرفت استفاده نمود. او «کار» را نه یک اجبار، بلکه شکلی از عبادت و خدمت به جامعه می‌دانست.

• استفاده از خلاقیت در بن‌بست‌ها: او در جای‌جای کتاب توضیح می‌دهد که چگونه در بازارهای اشباع‌شده یا در بحران‌های اقتصادی، با تغییر نگاه و پیدا کردن راه‌های نوآورانه، توانست شرکت‌های ورشکسته را به سوددهی برساند. از نظر او، سختی‌ها بهترین آموزگاران استراتژی هستند.

• اهمیتِ صداقت و اعتبار: در دنیای تجارت، کیم وو چونگ اعتبار را بالاتر از سرمایه مادی می‌داند. او معتقد است اگر کسی بتواند اعتماد دیگران را جلب کند، تمام درها به روی او باز خواهد شد و سرمایه‌گذاران خود به سراغ او خواهند آمد.

• روحیه فداکاری برای نسل‌های بعد: بخش مهمی از کتاب به مسئولیت اجتماعی اشاره دارد. او معتقد است هدف از انباشت ثروت، رفاه شخصی نیست، بلکه باید به دنبال توسعه‌ای بود که کشور و آیندگان از آن بهره‌مند شوند.

این کتاب برای هر کسی که در آغاز راه است و احساس ناامیدی می‌کند، مانند یک شوک الکتریکی عمل می‌کند. کیم وو چونگ به شما یادآوری می‌کند که «طلا» در خیابان‌ها ریخته است، اما برای دیدن آن، باید چشم‌هایی داشته باشید که فراتر از ناملایمات فعلی را ببینند و پاهایی که از دویدن در مسیرهای ناهموار خسته نشوند.