«مهم نیست چقدر دور هستی، ما به هم متصل هستیم. ما برای همیشه یکدیگر را از میان پیچ و خمهای زمان پیدا خواهیم کرد.»
این رمان، که اقتباسی ادبی از فیلم انیمهی فوقالعاده موفق و تحسینشدهای به همین نام است، نوشتهی خود **ماکوتو شینکای** است. شینکای، که به دلیل تواناییاش در خلق داستانهای عاطفی عمیق و بصری خیرهکننده مشهور است، در این اثر نیز به مضامین اصلی خود یعنی ارتباطات انسانی، فاصلهی عاطفی و دخالتهای زمان و سرنوشت میپردازد.
داستان دربارهی دو نوجوان به نامهای **میتسوها میامیزو**، دختری دبیرستانی که در روستایی دورافتاده زندگی میکند و آرزوی زندگی شهری را دارد، و **تاکی تاچیبانا**، پسری دبیرستانی که در توکیو زندگی میکند، است. زندگی آنها به طور مرموزی زیر و رو میشود، زمانی که متوجه میشوند به صورت متناوب، بدنهایشان با یکدیگر عوض میشود. آنها در تلاش برای مدیریت این پدیدهی عجیب، از طریق یادداشتنویسی و کمک به یکدیگر در زندگی روزمره، به یکدیگر نزدیک میشوند.
با این حال، زمانی که پدیدهی تعویض ناگهان متوقف میشود، تاکی سفری را آغاز میکند تا میتسوها را پیدا کند. او در این سفر، حقیقت تکاندهندهای را دربارهی زمان، فاصله و فاجعهای که سالها پیش رخ داده است، کشف میکند. «اسم تو» یک داستان عاشقانه فراطبیعی و تلخ و شیرین است که بر این موضوع تأکید دارد که حتی پس از فراموشی نامها، **احساس عمیق ارتباط** میتواند فراتر از هر مانعی باقی بماند.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.