«گاهی اوقات، شجاعت واقعی نه در سوزاندن، بلکه در آموختنِ دوست داشتنِ موجودی است که همه از او میترسند.»
این رمان فانتزی جذاب و دلگرمکننده، نوشتهی استفانی برجس، داستانی شیرین و پرماجرا دربارهی اهمیت پذیرش، مهربانی، و یافتن زیبایی در غیرمنتظرهترین جاهاست. داستان در دنیایی سحرآمیز میگذرد و حول محور شخصیت دختری به نام الیزابت میچرخد که آرزو دارد یک جادوگر شود، اما از قضا او به جای جادوگری، یک اژدهای کوچک و عجیب را پیدا میکند که نه آتش، بلکه شکلات ذوب شده از دهانش بیرون میآید! این اژدهای غیرمعمول، به نام تپش، قلب مهربانی دارد و با وجود ماهیت اژدهاییاش، عاشق شکلاتسازی و نانوایی است.
الیزابت برای کمک به تپش در مخفی ماندن از دنیای بیرون و درک تواناییهای غیرمعمولش، سفری پر از چالش و شیرینی را آغاز میکند. این کتاب در عین حال که ماجراهای بامزه و دلپذیری را روایت میکند، یک درس عمیق دربارهی قضاوت نکردن افراد بر اساس ظاهرشان و پذیرش تفاوتها ارائه میدهد. تپش به الیزابت و خوانندگان یاد میدهد که نیروی اصلی در زندگی، نه در تطابق با انتظارات، بلکه در پذیرفتن و شکوفا کردن استعدادهای منحصر به فرد خود، هر چقدر هم که عجیب به نظر برسند، نهفته است. «اژدهایی با قلب شکلاتی» یک قصهی فانتزی دوستداشتنی است که روح کودکی را در بزرگسالان زنده میکند و اهمیت عشق، دوستی و شیرینیهای کوچک زندگی را جشن میگیرد.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.